
امروز در حال مرور بر کتاب السنه ابوبکر خلال (م 311) بودم. در آنجا (مجلد 1 _ 3، ص 147 ـ 148) نامه ای از احمد بن حنبل (م 12 ربیع الاول 241) به ابوالحسن علی بن عبدالله بن جعفر مَدینی دیدم که در باره بابک خرمدین، مردم اردبیل و لزوم ارسال کمک برای دفاع از مردم این شهر نوشته است. شورش بابک از سال 201 تا 223 به درازا کشید. چنین نامه ای برای بنده جالب بود، شاید در جاهای دیگر از آن یاد شده باشد. در واقع، این نامه برای من از این که این سند تاریخی، ارتباط جریان اهل حدیث بغداد را با ماجرای بابک و به خصوص مردم اردبیل نشان می دهد، جالب است. طبعا به جنبه های دیگر قضیه کاری ندارم.
متن نامه
سلام علیک، فانی احمد الیک الله الذی لا اله الا هو، اما بعد:
أحسن الله الیک فی الامور کلها، و سلّمک و إیانا من کل سوء برحمته، کتبتُ الیک، و أنا و من أعنی به فی نعم الله متظاهره، أسأله العون علی أداء شکر ذلک، فانه ولیّ کل نعمه،
کتبتُ إلیک رحمک الله فی أمر لعلّه أن یکون قد بلغک من امر هذا الخرمی، الذی قد رکب الاسلام بما قد رکبه به من قتل الذریه و غیر ذلک، و انتهاک المحارم، و سبیء النساء، و کلّمنی فی الکتاب الیک بعض إخوانک رجاء منفعه ذلک عند من یحضرک ممکن له نیه فی النهوض الی أهل اردبیل و الذب عنهم و عن حریمهم، ممن تری أنه یقبل منک ذلک، فإن رأیت رحمک الله لمن حضرک، ممن تری أن یقبل منک، فانهم علی شفا هلکه وضیعه و خوف من هذا العدوّ المظل، کفاک الله و ایانا کل مهم، و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته و کتب.
او می گوید، در حالی نامه می نویسم که من و تو در میان نعمت هستیم. خداوند کمک کند تا شکر آن را بجای آوریم. نامه ای به تو نوشتم در باره امر این «خرّمی» که بسا خبرش به تو رسیده، که چه بر سر اسلام آورده، از قتل مردمان، هتک حرمت ها، و اسیر گرفتن زنان. برخی از دوستان تو در اینجا گفتند به تو نامه ای بنویسم، شاید بتوانی کسانی را که نزد تو هستند تحریک به دفاع از مردم اردبیل کنی. آنها در وضعیت بسیار هلاک کننده ای از سوی این دشمن گمراه هستند. خداوند ما و شما را کفایت کند.(تمام).
در خبر دیگری هم آمده است که احمد بن حنبل، مردم را تحریض بر جنگ علیه بابک می کرد. او در این زمینه نامه هایی هم به ابوالولید و نیز به والی بصره نوشت و آنها را تحریک به خروج بر ضد بابک کرد. (همان، ص 148).